مهسا همانند ماه

گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود.... نیت تو کجا و سرنوشت کجا!!

مهسا همانند ماه

گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود.... نیت تو کجا و سرنوشت کجا!!

عشق

عشق

عشق آن است که فکرش بکنی

عشق آن است که یادش بکنی

عشق همپای نم باران است

زیبا و لطیف و گذراست

منم آن عاشق و دیوانه و سرگشته ی یار

یار من گر باشی

به فلک می برمت

و در آن وسعت رب

خاموش شوم از عشق

تا که آن روز تو را دسگیرم

و در آن تنهایی

به خدا خواهم گفت

که تو تنها یار منی

 

نوشته خودم

نظرات 5 + ارسال نظر
معصومه چهارشنبه 3 مهر 1392 ساعت 16:46

عطیه سه‌شنبه 2 مهر 1392 ساعت 12:53

هدیه سه‌شنبه 2 مهر 1392 ساعت 12:53

خوب بود عزیزم مثل همیشه

خیلی ممنون

student شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 14:28 http://mnway.mihanblog.com

سلام مهسا بانو
خوشحالم که بلاخره تونستم موفق شم
شعرت بسیار زیبا بود!
خوشحال میشم بیشتر از کارای خودت ببینم

مرس عزیزم شما لطف داری و مرسی که بازم بهم سر زدی

modest man شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 00:56 http://evilandangel.blogsky.com

عالی بود

مرسی شما لطف داری به من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد