مهسا همانند ماه

گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود.... نیت تو کجا و سرنوشت کجا!!

مهسا همانند ماه

گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود.... نیت تو کجا و سرنوشت کجا!!

نمیشههههههههههه...


نمیشه کارگردان زندگی بیاد بگه:

کـــــــــــات

بچه ها خسته نباشین پلان بدبختی عالی بود!

حالا بریم سر پلان خوشبختی     !!! :|

عید غدیر

عیدتون مباااااااااااااااااااااااااااااارک




خورشید چراغکی ز رخسار علیست
مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست
هرکس که فرستد به محمد صلوات
همسایه دیوار به دیوار علیست

دوباره سلام

سلاااااام به دوستای خوبم که به وبلاگم سر میزنید

عید رو پیشاپیش به همتون تبریک میگم

حالا میخوام خاطرات امروز مدرسم رو بگم البته شاید برای شما جالب نباشه چون تو موقعیت امروز ما نبودید !!!!!!!!!!!!!! میدونید چرا اینو میگم؟؟؟؟ آخه من یه خواهر دارم که وقتی یه چیزی از مدرسم  براش تعریف میکنم که به نظر خودم خیلی خنده داره اون فقط نگام میکنه همیشه هم حرص منو بااین کار درمیاره ولی من که از رو نمیرم بازم براش تعریف میکنم من کلا آدم مقاومی ام

وااااااااااای شاید باورتون نشه ولی امروز بهترین روز تو دوران مدرسه ام بود خیلی خوش گذشت صبح که رفتیم برنامه داشتیم کلی جیغ کشیدیم و خندیدم و کسی هم نمیتونست چیزی بهمون  بگه آخه جشن بود دیگه

زنگ اولم که امتحان داشتیم و لغوش کردیم البته با همون ترفندای دانش آموزیمون

اوه اوه اوه...زنگ دومو بگم کلاس تاریخ رو ریختیم بهم حسابی سیدا اومدن البته با خودم که سیدم 15 دقیقه کلاسو عیدی دادیم و بچه ها مسخره بازی در آوردن   بعدشم که نشستیم من به نمایندگی از بچه ها پاشدم (آخه من عادت دارم که به نماینگی از بچه ها امتحانارو لغو کنم ) به معلمه گفتم درس نپرسه و نمیدونم چیزی تو سر معلمه خورده بود یا چیزیش شده بود و به هرحال  قبول کرد، آآآآآآآخ ما حال کردیم بعدشم که شیرینی آوردن و خلاصه کلاس تاریخ امروز تعطیل بود معلمه هم پایهههههههههههههه

ولی تا دلتون بخواد شیمی ازمون کار کشید و تمرین حل کردنمیگه بابا فردا عیده درس ندم معلمه دیگه باید درس بده کاریش نمیشه کرد