ببار ای آسمان،
من کویری خسته ام
پر از خار و خاشاکم،
گلی در بستر خویش ندیده ام
خوب می دانم، تو هم دل گرفته ای
بغض هایت را هدیه به رودخانه احساساتم کن
برای سرسبزی دلم لاله های واژگون را آبیاری کنم
مرغک آواز خوان در کویر من نمی ماند
سایه سارم نیست که مهمانش کنم
ای آسمان ببار برکویر تشنه ام
دیگر از رقص طوفان شنها خسته ام
ببار که من کشتی به گل نشسته ام
چشم انتظار قطره ای باران نشسته ام
من کویری شوره زارم ...
در انتظار باران
http://tehrankids.com
وای این خیلی قشنگ بود!
از این مطلب خیلی لذت بردم در ضمن جمع آوری خوبی هم داری خوشم اومد
ممنون
ای زیباترین مفهوم آفرینش ساز باران تورا میخواند...
بازم جمله قشنگ مرسی عطیه جونم
زیاد بود :دی
منم حال ندارم بخونم :دی
خودت خلاصش کن !:))
ای تنبل