فقط بوی ماه مهر نبود...
دلهره های ناتمام شب هم بود...
عشق کیف و بوی ورق کتابهایت و پاکن میلان...
مداد شمعی های از کمر شکسته و کج کوله ات...
دعوای ساندیس و پشمک...
نیمکتهایی که صدای قیژ قیژشان تمامی نداشت...
کیف همکلاسی ات که همیشه سد راه نگاه های دزدکی ات بود
نامه های توی جامیزت هم بود...
ضربدرهایی که مبصر انگار روی روح و جسمت میکشید...
یک بوی دیگر هم بود...
بوی گچهایی که تو صورتی اش را دوست داشتی...
صدای اشنای قدمهای مراقب که تنت را میلرزاند...
درد تلخ خط کشهای چوبی...
صدای شق لیوان تاشو...
بوی صابون کاغذی...
خنده های مستانه ی زنگ ورزش و شعر هایی که بلد بودی...
"عمو زنجیر باف" دستمال پشت سر کی بندازم؟
پول خورد های دوست داشتنی و ساندویچهای کثیف...
روپوشهای یک رنگ و یک شکل...
تصمیم لعنتی کبری و چوپان بخت برگشته ی دروغگو...
پرتقال فروشی پرتقالهایش از قرار...
پیکی که تو هیچ وقت به "لبخندهایش" نخندیدی...
خودکار قرمز معلمت...
....بودند... بودند... بودند و تو هیچوقت بودنشان را نفهمیدی... همانجور که رفتنشان را نفهمیدی.
وای بازم مدرسه ها داره شروع میشه آخه این چه وضعیه ما نه ماه درس میخونیم اونوقت فقط سه ماه تعطیلیم نه آخه این انصافه شما بگید!!!
راستی کتابامو که گرفتم یدونه بهش اضافه شده بود به نام بیداری اسلامی بیکارن هی میشینن کتاب مینویسن فکر ما که نیستن آخه
انگار میخوان منو بکشن اصلا حوصله مدرسه ندارم وقتی به این فکر میکنم که باید ساعت 6 صبح از خواب پاشم مرگم میگیره منم که خابالووووووووووووووو
این بود جواب اعتماد ما هااااااااااااااان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عشق
عشق آن است که فکرش بکنی
عشق آن است که یادش بکنی
عشق همپای نم باران است
زیبا و لطیف و گذراست
منم آن عاشق و دیوانه و سرگشته ی یار
یار من گر باشی
به فلک می برمت
و در آن وسعت رب
خاموش شوم از عشق
تا که آن روز تو را دسگیرم
و در آن تنهایی
به خدا خواهم گفت
که تو تنها یار منی
نوشته خودم
هزاران بار خدا را شکر که چنین روزی را آفرید
تا باغ جهان نظاره گر شکفتن گلی چون تو باشد . . .
سالروز شکفتنت مبارک
.
سلام آبجی قشنگم تولدت مبارک معصومه جونم ایشالاااااااااااااااااااااااااااا که 120 ساله نه نه 200 ساله اصلا نه بیشتر خیلی بیشتر بشی برات یه عالمه آرزو های خوب میکنم
راستی اینم کادوی مجازیه من به آبجیه قشنگم
تولدت مبااااااارک